اينم از اون حرفاست: "خدا خوب نعمتيه های!!!" (اين "های" ازنظر دستوری که راستش نمدونم چیه اما گویا در فارسی دری! در پايان هر جمله به عنوان هشدار استفاده می شده است...).خلاصه تعبير خدا به عنوان نعمت از فرمايشات گهربار استاد محترم معارف2 بيده که البته يکی از صد هزاران است و بعد از درس به غايت مزخرف مخابرات حسابی تمدد اعصاب است(از خداوند به عنوان "چیز" خوب هم ياد شد.). از افاضات ديگر ايشون: در وسط بحث عقلی يک دفعه بر می گرده ميگه " حرف دهنتو بفهم چی ميگه؟!" البته اين خطاب به شخص خاصی گفته نميشه بلکه همینجوری وسط حرفاش یهو رو هوا میگه!!
"ای دل غافل"
بهر حال آخرش فهممون نشد که نتيجه اين انتخابات شگفت انگيز بود يا نه؟ انشاالله که نبوده باشه و لاجرم نتونيم بگيم که هر چی سر اين ملت مياد حقشونه..؟! اما اگه اينطور نباشه واقعا متاسف بايد بود برای کسانی که از يک طرف رای سفيد ميندازن از طرف ديگه ميگن کاش آمريکا بياد کار رو يک سره کنه! بابا جان درست، رای سفيد دارای هدف و پيام است اما وقتی با کليت قضيه مشکل نداشته باشيد..آخه تو که از مهر خوردن يا نخوردن شناسنامت می ترسی بعد چه جوری آرزوی کشور دموکرات می کنی...نمیخوام شعارهای راديکال بدم(حالا که دادی!!) اما بهر حال بايد يک حداقل هايی جمع بشه که اون اراده عملي همگانيست بعدش قبول در مسير آرام رفورم حرکت کنيم تا به مقصد برسيم اما اول برادريت ثابت کن بعد.... بگذريم.
راستی چند روز پيش تو عالم پرسه تو وبلاگها به يک بلاگ بر خوردم که متنی از امانوئل کانت نوشته بود که بسی پسنديدم.(خوبه بعضيا جای ما فکر کردند و شسته رفته فقط جلوی ما گذاشتن که هضم کنيم!!!!!خدا بيامرزه پدرکانتو!).
طرح اين سوال که آيا علمی ممکن است يا نه حکايت از آن میکند که وجود آن علم مورد شک است و ييداست که چنين شکی همه کسانی را که جز اين گوهر خيالی ، مال و متاع ديگری ندارند برآشفته خواهد ساخت و لاجرم آن کس که جرات کرده تا چنين ترديدی را به زبان آرد بايد بداند که از همه سو با مخالفت روبرو خواهد شد . جمعی که به دارايیهای کهن خود مینازند و همين قدمت را نيز سند اعتبار آن میدانند ، دفترهای مابعدالطبيعه به دست ، نگاهی از سر تحقير بر او میافکنند ؛ جمعی ديگر که هرگز چيزی نمیبينند مگر آنکه شبيه آن را قبلا در جای ديگری ديده باشند ، اصلا مقصود او را درک نمیکنند و خلاصه چنان خواهد شد که تا مدتی حال بر همان قرار که بوده باقی میماند چنانکه گويی هرگز حادثهای که بيم و اميدی را نسبت به تحولی قريبالوقوع برانگيزد رخ نداده است .
تمهيدات ؛ ايمانوئل کانت
"ای دل غافل"
“I’ve discovered in my life, that it is not always for us to know the nature of God, or why he may bring in one night, pleasure and death and rage and tenderness, all intermingled so that one can barely distinguish one from the other, and it is all that one can do to hang on to sanity”
اينا رو از فيلم "The Weight of Water" انتخاب کردم. فيلم بسيار جالبيه هم از لحاظ شيوه روايت داستان، و همچنين فيلنامه خوبی هم دارد که در کنار هنرمندی "Sean Penn" کامل می شود. کارگردان آن هم"Katherine Bigelow" است. حتما ببينيد، خوشتون مياد.
من که مثلاً اخبار سياسی رو دنبال می کردم(و می کنم!) الان ديگه به جايی رسيدم که بايد بگم که ديگه واقعا "شورشو درآوردن"..مسخره ها...در مورد "خاتمی" هم اگه بخوام برای هميشه قضاوت خوبی داشته باشم و نگم "خائن" که اميدوارم نباشد بايد بگويم "سياستمدار بی اراده"... که البته در مورد يک سياستمدار عقيده دارم که ناکارآمدی و خيانت تفاوت چندانی با هم ندارند ...
"ای دل غافل"
تا ما اومديم اينجا بنويسيم که اينجا به هم ريخت باز خدا خير اين حامد رو بده که چار قدم اونورترو نگا می کنه و خلاصه اين بلاگو نجات داد...حامد جان خيلی خيلی ممنون.
و اما بعد! چيزی که امروز جناب آقای دکتر سروش باعث شد ذهنمو مشغول کنه، شما هم بهش اگه فکر نکردين فکر کنين يا بهتر بگم که اين پارامترو چند روز در نظر بگيرين..حداقل من به صورت نا خود آگاه ممکنه چند بار در روز بگم که:"مهم اينه که..." آيا واقعاً هدف مهمه يا وسيله نيز همچنان مهم است...آيا روح وسايل در اهداف نيز دميده می شود؟ يا اينکه اهداف اشيائی جدا و مستقل هستند که فقط بايد آنها را بدست آورد به هر طريقی...به نظر می رسد که عاقلانه تر است بگوييم که بنا به راههای متفاوت، نتيجه نيز تغييراتی دارد اما اينکه واقعاً دقت به اين نکته مهم است يا نه خود جای ترديد است..از طرفی به نظرم هنگامی که به هدفی نايل نمی شويم اين مساله مهمتر جلوه می کند، در حال پيمودن کدام مسير هستيم...البته اينهايی که گفتم چندان نمی پسندم به صورت مصداقی به آنها فکر کنيم بلکه بهتر است به صورت مفاهيمی انتزاعی به آنها نگريسته شود و به قول معروف در "خلاء" به آنها بينديشيد.
"ای دل غافل"
سلام
بالاخره اين امتحانای من تموم شد و منم يه خواب راحتی کردم هرچند اينا دليل نميشه که در اين مدت، کم به بلاگ و بلاگ نويسا سر نزنم..واقعا کار بسيار ناپسنديده ای بوده که فقط از يک عده خرخون بر مياد!! چه کنيم ديگه نمره ها ماشالا همه ديگه توپ و عالی بايدم اينجوری باشه ديگه...
حالا هم که امتحانا تموم شده به فلاکت انتخاب واحدو و پيدا کردن واحد اختياری افتاديم نه به اون زمان که می گفتيم کی ميشه واحدا تموم شه نه به حالا که دنبال می گرديم چارتا واحد درست حسابی گير بياريم و کلک قضيه رو بکنيم.. خلاصه ملالی نيست جز دوری شما و کار ما شب وروز شده چيز!!!!
"ای دل غافل"
|
| |
|