امروز بالاخره قسمت شد که آوازی را از مرحوم استاد ادیب خوانساری گوش کنم. چيزی که واقعا مدتها دنبالش بودم، هر چند قبلاً آثار ديگری ازايشان گوش کرده بودم اما هيچ وقت اينجوری با فراغ بال نبود، آواز او را چندين بار گوش کردم واقعا مدتها بود که از آواز کس ديگری جز استاد شجريان اين همه لذت نبرده بودم. البته من به بسياری از اساتيد آواز از جمله فاخته(استاد قوامی)، تاج، بنان و ... ارادت دارم. اما آواز اديب چيز ديگری بود. قدرت صدا، ادای کلمات به طور صحيح و واضح و بسياری چيزهای ديگر که در حد من نيست که توضيح دهم. به هر رو حيف که حتی دوستداران موسيقی آوازی ما نيز با اين گنجينه ها بيگانه اند، هر چند شايد کمترين تقصير متوجه آنها باشد. اگر تک ستاره های درخشانی چون استاد شجريان نبودند که بار عظيم حفظ امانت گذشتگان و اعتلای آن را بر دوش نمی کشيدند، معلوم نبود همين چيزی را هم که الان داريم، می داشتيم. من به هيچ عنوان مخالف نو آوری نيستم، چرا که خود استاد شايد بزرگترين نوآوريها را داشته اند و حتی کارهای جناب آقای شهرام ناظری يا بانو پريسا را می پسندم و بسيار لذت می برم. اما واقعاً با اين چند گل بهار نمی شود. از اين چند تن که بگذريم بقيه شده اند تصنيف خوان تا آواز خوان و تازه همان نيمچه آوازها را اصلا ًبا لحن زيبايی ارائه نمی کنند. بهتر است حلاوت اين زيبايی را با تکرار مکرراتی که بسياری از اساتيد فرياد زده اند خراب نکنم. حق نگهدارتان.
گلبن عيش می دمد ساقی گلعذار کو
باد بهار می وزد باده خوشگوار کو
هر گل نو ز گلرخی ياد همی کند ولی
گوش سخن شنو کجا ديده اعتبارکو
"ای دل غافل"
|
| |
|