چه رو ز گندی بود امروز! از در و ديوار ... می باريد ديگه..لا اله الا الله.. بد که مياد، همينجور مياد ديگه..
اول که سر ميان ترم ترمو ..خير سرم خونده بودم مثلا..آخه من برقی رو چه به ترمو!
بعدش يک گندی زدم که به هر گفتيم خنديدن..شما ديگه خواهشا اگه خوندين چار تا فحش نثار ما کنين بلکن بهتر باشه!
آقا ما طبق معمول از سر کلاس کنترل مدرن پا شديم و بيرون بوديم که اين "آنالوگ" هم اومد و بعدشم همون بيرون کلاس مشغول حرف زدن شديم و گفتيم ديگه برنگرديم..همينجور مشغول رژه رفتن بوديم که استاده درسش تموم شد و اومد بيرون، بعد يهو برگشتيم ديديم که يارو اومده، بعد من و "آنالوگ" يک دفعه جو گير شديم نمدونم رو چه حسابی شروع کرديم به دويدن! آخه مگه گاو حتما بايد شاخ داشته باشه...
"ای دل غافل"
|