شنبه، بیست و هفتم اردیبهشت 1382
خوب يه ميان ترم ديگه هم دادم: "کنترل ديجيتال" يا اصطلاحا يکی ديگه رو هم خراب کردم اما اين يکی يک فرق عمده ای که داشت اين بود که تازه آخر امتحان فهميدم چی به چيه ،باز جای شکرش باقيه چون هميشه به مجرد اينکه ورقه رو تحويل ميدم تمام سوالها رو بلدم حل کنم!، خلاصه اينکه بخاطر 10 دقيقه (شايدم کمتر) کمبود وقت 30 نمره مفت و مجانی پريد...
بدتر از همه اينه که ما دو ترمه آرزو به دل مونديم وقتی برگه رو ميديم لااقلکندش سوالی رو سفيد نذارم، حتی اگه اشتباهه ، که خوب بازم نشد که بشه...
اما با اين درسای کنترلی خيلی حال می کنم ، بيشتر از اون با استادش حال می کنم...يکی از اون استادايی که فکر می کنم اگه من استاد هم بشم از من بهتره!!!!
راستی منو جو گرفته حس می کنم ترم 8 اُم هستم..چرا؟!
"ای دل غافل"
یکشنبه، بیست و یکم اردیبهشت 1382
«شک و ترديد سراسر وجود مخطط را فرا گرفت. ستون ابعاد وحشتناکی به خود گرفت. او به سختی و کورکورانه به مبارزه ادامه داد به نظر می آمد از دست دادن ايمان اشتباه باشد-اما ايمان آوردن نيز غير ممکن می نمود.»
راستی کی ميتونه برای من پارامتر"شانس" رو معنی کنه!!
"ای دل غافل"
پنج شنبه، هجدهم اردیبهشت 1382
سخته آقا جان! سخته....
وقتی که اصطلاحا کل ميذاری تا آخرش بايد بری بخصوص اگه با خدا باشه خوب ديگه...!وقتی ميگی تا آخرش هستم، ميخوام بيام جلو اونم ميگه OK! حرفی نيس بيا بينم..!بعدش ديگه چی بگم!
اما واقعا لذت بخشه ...
"ای دل غافل"
سه شنبه، شانزدهم اردیبهشت 1382
سلام به بهمه !(البته يه عده زيادی هم عزيز تو اين ببِن هستن!)
من يه کی دو هفته ای نبودم تريپ استراحت و آرامش و از اينجور حرفها بود خلاصه که به خير و خوشی گذشت!
الانم هم تريپ اراده و تصميم و يافتن جواب و اما فرقش اينه که همه به صورت آن لاين! يعنی کاملا به قول ما برقيها REAL TIME اگرچه هر وقت که هم لذت بردم و هم نتيجه گرفتم همين طور بوده....!
راستی همه خوبين؟!...
"ای دل غافل"
|
| |
|