نميدونم اينو از كي شنيدم يا كجا خوندم ، ولي تعريف ميكنن كه يه روز يه استاد فلسفه توي يه دانشگاهي ( ظاهرا از دانشگاههاي آمريكا )مياد تو كلاس و ميگه كه ميخوام ازتون امتحان بگيرم!بعد صندليشو بلند ميكنه و ميذاره رو ميزش و ميگه حالا ثابت كنين كه اين صندلي وجود نداره!دانشجوها هم شروع ميكنن با همه اون برهانها و استدلالات فلسفي كه استاد يادشون داده بود به اثبات كردن عدم وجود صندلي!ولي تو اون جمع فقط يه دانشجو به سوال استاد درست جواب ميده ،اون هم فقط با يه جمله: كدوم صندلي؟؟؟!!!
حال حتما ميپرسين اين مطلب رو واسه چي نوشتم؟منم ميگم كدوم مطلبو؟!!
( آنالوگ )


اي دل غافل ++ 11:01 AM ++




تنهائيه سارا
مريم
ريرا
بر و بچس برق ٧٩
پسر شجاع
بامداد
سلام
اسکيزو فرنی
حاج امير
تحرير
نفيسه
مسعودچشم آبی
پيشی
چشمه نوش
شهرنازومحمد
پارسا
ربل
ليست بلاگهاي
دانشجويان


  • August 2002
  • September 2002
  • October 2002
  • November 2002
  • December 2002
  • January 2003
  • February 2003
  • March 2003
  • April 2003
  • May 2003
  • June 2003
  • July 2003
  • August 2003
  • September 2003
  • October 2003
  • November 2003
  • December 2003
  • February 2004
  • March 2004
  • April 2004
  • May 2004
  • June 2004
  • July 2004
  • August 2004
  • September 2004
  • December 2005
  • January 2006
  • February 2006
  • March 2006
  • April 2006
  • May 2006
  • July 2006
  • September 2006
  • November 2006
  • December 2006
  • January 2007
  • May 2007
  • July 2007
  • December 2008
  • September 2010




  • Powered by Blogger