امشب هم طبق معمول نواي سحر انگيز كريس د برگ را ميشنوم:
I am left in the night, trembling with fear
I have seen to the future
and the future is here
Our leader will bring victory but our land is in flames
And as the final sounds of battle disappear, I had to say
What about me, and you, and the ones that we love
What about me, and you, and the ones that we love Well what about us?
اين‏ شايد كوتاهترين ترانه د برگ باشد كه در عين كوتاهي بسيار تاثيرگذار است.
ترانه بانواي ملايم پيانو و تصويري از يك جامعه آغاز ميشود...جامعه اي كه براي رسيدن به آرمانها و آرزوهايش وبه اميد دستيابي به آنچه كه پيروزي ناميده ميشود نبرد كرده وليكن در جستجوي اين آينده روشن همه چيزش را نابود كرده است ...و حال كه به ايده آلش(پيروزي) رسيده وآن آينده موعود فرا رسيده است در سرزميني سوخته و ويران هر كس به سرنوشت خود( و نه به سرنوشت جامعه) مي انديشد
اينجاست كه فرياد دي برگ به همراه ضربات محكم جاز همچون بغض فروخورده اي ميتركد:
پس من چه ميشوم؟و تو؟ و آنهايي كه دوستشان داريم...
( آنالوگ )

اي دل غافل ++ 2:39 AM ++




تنهائيه سارا
مريم
ريرا
بر و بچس برق ٧٩
پسر شجاع
بامداد
سلام
اسکيزو فرنی
حاج امير
تحرير
نفيسه
مسعودچشم آبی
پيشی
چشمه نوش
شهرنازومحمد
پارسا
ربل
ليست بلاگهاي
دانشجويان


  • August 2002
  • September 2002
  • October 2002
  • November 2002
  • December 2002
  • January 2003
  • February 2003
  • March 2003
  • April 2003
  • May 2003
  • June 2003
  • July 2003
  • August 2003
  • September 2003
  • October 2003
  • November 2003
  • December 2003
  • February 2004
  • March 2004
  • April 2004
  • May 2004
  • June 2004
  • July 2004
  • August 2004
  • September 2004
  • December 2005
  • January 2006
  • February 2006
  • March 2006
  • April 2006
  • May 2006
  • July 2006
  • September 2006
  • November 2006
  • December 2006
  • January 2007
  • May 2007
  • July 2007
  • December 2008
  • September 2010




  • Powered by Blogger