و اما بشنويد از قصه پر غصهً انتخاب واحد در دانشكده ما...
تاچند ترم پيش اولويت انتخاب واحد با كساني بود كه سحرخيزتربودند ...صفي بود و تشكيلاتي!خلاصه اينجوري بود كه هرچي زودتر ميومدي واحدهاي بهتر وازون مهمتر اساتيد بهتري نصيبت ميشد، ولي خوب چقدر زود؟؟دو ترم ييش كار به اونجا كشيد كه از ساعت 1:30 -2 نصفه شب ملت دانشجو برگه به دست ميومدند دخيل ميبستند به ينجره هاي آموزش و انتظار تا اينكه ساعت بشه 8!!و بالاخره يكي اون ينجره لعنتي رو باز كنه و تازه اون موقع بود كه دعوا و اره بده تيشه بگير و من بودم تو نبودي و...شروع ميشد!!
{ناگفته نماند كه اين بند و بساط هافقط مال ما برقياي بدبخته و گرنه ساير گروههاي كم جمعيت خيلي با كلاس ساعت 11 صبح بدون هيچ دغدغه اي ميومدند كارشونوبا موفقيت انجام ميدادند و ميرفتند!}
اين ماجرا بود تا ترم ييش كه بالاخره مخ اين مسئولين آموزش كار كرد و اولويت را دادند به كساني كه معدل بهتري دارند...ليستي تهيه شد بر اساس معدل و نظم و ترتيب و قانوني حاكم گرديد و ما خوشخيال از اينكه بالاخره جنگ و دعوا و بيدارخوابي هاي روزهاي انتخاب واحد تمام شده است!!
غافل از اينكه ماجرا تازه شروع شده ...!!
روز انتخاب واحد كاشف به عمل ميايد كه جماعتي روزهاي قبل، انتخاب واحدشان را انجام داده اند!!اين افراد شامل اقوام وبستگان سببي ونسبي،همسايگان، دوستان، دوست دوستان!! ، مريدان!!،...گان ونوازشگران !! مسئولين آموزشند. اين افراد در روز مذكور دست در جيب و سوت زنان در راهرو هاي دانشكده قدم ميزنند و وقتي كه به چهره هاي خسته ،عصباني وآشفته ديگران ميرسند يك لبخند مليح تحويل ميدهند و از روي ترحم مييرسند :آقاي فلاني...خانم فلاني...واحداتون رديف شد؟؟
روز انتخاب واحد هم بسر ميايد و خيل كثيري با برگه هايي كه حداكثر نام 10 واحد بر آنها درج شده است{كه از اين 10 واحد 6 واحد عموميست و 4 واحد باقيمانده نيز با هم تداخل دارند!!!}به اميد فردا به خانه هايشان بازميگردند و خوب ميدانند كه اين يايان كار نيست!!!
از روز بعد جنب و جوشي دانشكده را فرا ميگيرد و واحد هايي است كه به لطايف الحيل گرفته ميشوند!!
اگر عمري بود انشاالله فردا از اين "حيل" خواهم گفت...
( آنالوگ )
|
| |
|